صندوقچه غرایز (1)

دانلود فایل PDF

به نام خدا

 

از مجموعه نگاشته های "آن آشنا"

فرمانروایِ هستی

(گفتگوهایی دربارۀ جهان بینیِ توحیدی)

 

فرمانروایِ هستی

بِنْما به ما که      هستی

آنگه بگو          که هستی؟

 

(56) صندوقچۀ غرایز (1)

 

از آن آشنا سؤال کردم:

- شما در آن آزمون چه نُمرِه ای به من دادید؟

جواب داد:

- از نوعِ پاسخ هایتان به همان چند پرسش دریافتم که شما شخصیتی صددرصد غریزی دارید.

 

با ناراحتی و دِلخوری پرسیدم:

- یعنی می خواهید بگویید نُمرۀ من در درسِ فطرت صِفر است؟

آیا گناه کردم که به سؤالات تان صادقانه پاسخ دادم؟

فرمود:

- صداقت تان عالی بود. اما پاسخ هایتان چَنگی به دل نمی زَد و مرا سخت ناامید کرد.

 

گفتم:

- ولی من فکر می کنم که بیشترِ افراد به سؤالاتِ شما همین جواب ها را خواهند داد.

من هم چاره ای ندارم جز این که

برای بقایِ خودم، مثلِ دیگران تصمیم بگیرم و عمل کنم.

 

با کمی مَکث پرسید:

- آیا یک حیوان، که برایِ بقایِ خود بر اساسِ غرایز عمل می کند، می تواند راهِ درستِ زندگی را به انسان نشان دهد؟

گفتم:

- خیر.

تقلید از حیوانات شایستۀ یک انسان نیست.

فرمود:

- حتی در بین انسان ها هم از هر کسی نباید تقلید کرد.

انسان نما هایی که شیوۀ رفتارِ جانورانِ وحشی و غرایزِ آن ها را سرمشقِ زندگی شان قرار داده اند را، تا آن جا که می توانید، از زندگی و نیز از ذهن تان بیرون برانید.

افزود:

- حتی آن دسته از افرادی که صرفاً بر اساسِ غرایزِ انسانی عمل می کنند نیز الگو و معلمِ خوبی برایِ شما نیستند.

لازم است از سرشتِ خود و یا از کسانی که شما را به سویِ رفتارهایِ فطری فرا می خوانند درس بگیرید.

 

****

 

گفتم:

- به هر حال ما در امرِ بقا با انسان های کاملاً غریزی وجوهِ مشترکی داریم، پس در زندگیِ دنیویِ خود، در برخی زمینه ها، می توانیم، و شاید هم باید، از آن ها تقلید کنیم.

خودتان گفتید که

چنان در دنیا زندگی کن که گویی برای همیشه زنده خواهی بود.

 

فرمود:

- می بینم دوباره گفتۀ من را تقطیع کردی و آن قسمت را که به نفعت بود برداشتی.  

افزود:

- من همچنین گفتم که

چنان به آخرت بپرداز که گویی فردا خواهی مرد

و نیز گفتم که اولیایِ خداوند فرموده اند

دنیا مزرعۀ آخرت است.

شما یا این جملات را فراموش کرده اید یا عمداً در نقلِ گفته های من از قلم انداخته اید

تا با وجدانی آسوده، زندگیِ مورد علاقه تان را دنبال کنید.

 

ادامه داد:

- همیشه به خاطر داشته باشید که به شما، فقط برای یک بار، فرصتِ زیستن در دنیا داده شده است؛

این کشتزار، محلِ کاشت برای برداشت در آخرت است؛ نه جایی برای تفریح و گشت و گُذار.

ضمناً

توصیه می کنم برای تضمینِ تَداومِ بقا یتان، به جایِ مراجعه به فروشندگانِ آشنا و جستجو برایِ یافتنِ کالاهای کمیاب، کمی هم به دنبالِ فطرتِ گمشده تان بگردید.

 

****

 

پرسیدم:

- چه شد که انسان ها غریزی شدند؟

فرمود:

- فریب خوردن از ابلیس سبب شد که آدم از ملکوتِ فطرت اخراج و به مُلکِ غریزت افکنده شود.

این ماجرا در تمامیِ طولِ تاریخِ بشر، و نیز در زندگیِ یکایکِ انسان ها، ادامه داشته و دارد.

اما

خدایِ رَحمان به بندگانِ گرامی اش، که تنها به فرمان او کار می کنند، امر فرموده است تا انسان را از دستِ شیطان رَهانیده و به جایگاه اصلی اش (ملکوتِ فطرت) باز گَردانند.

 

گفتم:

- لطفاً چند سؤالِ دیگر بپرسید تا شاید در آزمونِ مُجَدَدِ گونه های شخصیتی، این بار از شما نمرۀ بهتری بگیرم.

فرمود:

- نیازی به پرسیدنِ سؤالاتِ بیشتر نیست، چون خوب می دانم که شخصیت هایِ صد در صد غریزی به پرسش های آزمون چه پاسخی می دهند و در مواردِ مختلف چگونه عمل می کنند.

 

گفتم:

- امیدوارم از انسان هایِ غریزی به خاطر تلاش شان برای بقا انتقاد نکنید.

فرمود:

- کوشش برای پایدار ماندن در هستی یک فَضیلت است که حتی فطرت نیز آن را وظیفۀ هر موجودی می داند.

ولی وقتی این تلاش جای خود را به بقا به هر قیمتی؛

به ویژه، بقا به زیانِ دیگران و یا حتی به بهایِ نابودیِ دیگران می دهد، دیگر نه یک فَضیلت بلکه یک رَذیلَت خواهد بود.

 

****

 

پرسیدم:

- از کجا می توان فهمید که با یک فردِ کاملاً غریزی سر و کار داریم؟

لطفاً ویژگی هایِ یک شخصِ غریزی را برایم شرح دهید.

 

فرمود:

- عجله نکنید. دربارۀ خصوصیاتِ افرادِ غریزی و نیز اشخاصِ فطری، و نیز تفاوت های شان، به زودی، به تفصیل برایتان سخن خواهم گفت.

فعلاً همین قدر بدانید که

یک شخصیتِ صد در صد غریزی، خود را کانونِ هستی می پندارد و در تمامیِ پندارها و گفتارها و کردارهایِ او، این تَوَهُمِ خود مِحوَر پنداری به صورت خودبینی ها و خود خواهی ها موج می زند و یا کمابیش نقش بازی می کند، و همین امر هم دنیا و هم آخرتِ او را تَحتُ الشُعاعِ خود قرار می دهد.

 

افزود:

- از این رو، استفادۀ فراوان و همیشگیِ یک شخص از واژه های خودم و من در کلام اش، نشانۀ بارِزی است از این که او فردی کاملاً غریزی و در واقع صندوقچه ای مَملو از غَرایز است.

 

ادامه داد:

- یک ویژگیِ شاخصِ دیگر در شخصِ کاملاً غریزی آن است که او به شدت از مُنتَقِدان مُتِنَفِر است و تنها چاپلوسان و مُتِمَلِقان را دورِ خود نگه می دارد.  

 

****

 

گفتم:

- اگر به گفتۀ شما، ما غریزی ها از این که موردِ انتقاد قرار گیریم بَدِمان می آید، پس چرا در برابر مان مُوضِعِ انتقادی می گیرید؟

 

در پاسخ فرمود:

- چون برایِ سرنوشتِ تان در دنیا و آخرت نِگَرانم.

 

از او درخواست کردم:

- پس لطفاً به تفصیل دربارۀ دیگر ویژگی هایِ انسان هایِ کاملاً غریزی برایم سخن بگویید تا ببینم که در بین آن ها خودِ من چه جایگاهی دارم.

فرمود:

- آه . گفتید خود؟گفتید من؟  

امان از دستِ این دو واژۀ اهریمنی که همچون کلیدهایی در دست شیطان اند و او با آن ها

درِ صندوقچه هایِ غرایزِ را می گُشاید تا تمایُلاتِ غریزی، میدانگاهِ زندگیِ آدمیان را جولانگاه خود سازَند.

 

****

 

ادامه دارد ..........

 

قسمت قبل

قسمت بعد